دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من *از بانوی غزل سیمین بهبهانی هر چه دشنام ، از لب ها خواهم برچید هر چه دیوار ، از جا خواهم برکند من گره خواهم زد چشمان را با خورشید دل ها را با عشق سایه ها را با آب شاخه ها را با باد .... ابدی یعنی تو یعنی خاطرات تو ابدی یعنی دریای بیکران در چشمان تو یعنی قلب همیشه مهربان تو رویاهایم را در آسمان نقاشی میکنم پس زمینه ی رویاهایم آبیست زیبا ولی دور و دست نیافتنی میخواهم تفنگم را بردارم و آسمان را نشانه بگیرم شاید پاره شود و رویاهایم روی سرم سقوط کند و من از سنگینی آنها بمیرم کاش بتوانم طولانی بخوابم و تورا آنگونه که میخواهم تصویر کنم دست های همدیگر را میگیریم و کنار ساحل قدم میزنیم شاید هم روی چمن ها دراز بکشیم و دیوونه بازی در آریم و بخندیم و یا شاید غروب آفتاب را تماشا میکنیم و یا اصلا شب باشد و باران به سختی به پنجره بکوبد و تو به آرامی به خواب بری و تو نمی توانی صدای باد را بشنوی آخر تو به خواب عمیق رفتی بیرون تاریک و ماه خودش را پنهان کرده همه به سختی تو خواب رفتند و من اوه دیر وقته و هنوز شب زنده داری میکنم و تو این شب طوفانی تورا تماشا میکنم و به تو قول میدهم که همیشه دوستت داشته باشم من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم. *** این من همان تویی ( مخاطب خاص ) ***از ناصر حجازی هیچ فرش قرمزی نمیتواند ارزش قدم های تورا بداند تو که می آیی بهار می آید همه چیز نو میشود همه چیز رنگی میشود تو که می آیی زندگی به کامم خوش می آید
گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟
کجا روم که راهی به گلشنی ندانم
که دیده برگشودم به کنج تنگنا من
نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها من
ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من!
نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟
ستاره‌ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من
من اون خاکم به زیر پا ولی مغرور مغرورم به تاریکی منم تاریک ولی پر نور پر نورم
اگه گلبرگ بی آبم به شبنم رو نمیارم
اگه تشنه تو خورشیدم به سایه تن نمی کارم
من اون دردم که هر جایی پی مرحم نمی گرده
چه غم دارم اگر دنیا به کام من نمی چرخه
من اون عشقم که با هرکس سر سفره نمی شینه
من اون شوقم که اشکامو به جز محرم نمی بینه
اگه من ساقه ی خشکم به دریا دل نمی بندم
اگه بارون پربارم به صحرا دل نمی بندم
| de$ bY : Mr.skUll |
