اگر جایگاهی که قصد رسیدن به آن را دارم، با یک نردبان، صعود پذیر می بود، رسیدن به آن را وا می نهادم. زیرا جایی که واقعا قصد رسیدن به آن را دارم، باید همان جایی باشد که پیشتر آنجا بوده باشم. کسی که در چنبره ای فلسفی گرفتار میشود، همانند کسی ست که در اتاقی محبوس است و نمیداند چگونه از آنجا خلاصی یابد. او پنجره را امتحان میکند، اما بسیار بلند است، به دودکش متوسل میشود اما بسیار باریک است. در حالیکه اگر برگردد میبیند که در همیشه باز است. خاطراتی از ویتگنشتاین آیا می توانم ببینم و کور باشم ،یا کور باشم و ببینم ؟ هیچ چیزی به اندازه خود را فریب ندادن دشوار نیست . ص 74 /فرهنگ و ارزش /لودویگ ویتگنشتاین /مترجم: امید مهرگان سن اوگوستین این نکته را دریافته بود که میگفت: «. . . چه حرف غیرمهملی برای گفتن دارید؟ بفرمایید و مهمل بگویید- مهم نیست!»
آن چه با یک نردبان دست یافتنی است، مورد علاقهء من نیست.
درباره ی رنگ ها /لودویگ ویتگنشتاین /ترجمه لیلی گلستان/نشر مرگز
ویتگنشتاین می گوید: آنچه ارزشمند است، نگفتنی است، و آنچه گفتنی است بی ارزش است.
de$ bY : Mr.skUll |