∞Wonderland∞

آگوستین قدیس می گوید: «پس زمان چیست؟ اگر کسی از من نپرسد خوب می دانم که چیست اما اگر از من بخواهند آن را توضیح دهم، وامی مانم».

پاتریک برت

 

کلمات مونتنی (31):
انسان دیوانۀ غریبی است، او نمی تواند یک کرم بسازد، اما دوجین دوجین خدا خلق می کند.

 

 


|شنبه 26 مهر 1393برچسب:,| 20:25 |∞Weird∞||

انقلابی واقعی کسی است که خود را دگرکون کند. ویتگنشتاین


|شنبه 26 مهر 1393برچسب:,| 20:24 |∞Weird∞||

انقلابی واقعی کسی است که خود را دگرکون کند. ویتگنشتاین


|شنبه 26 مهر 1393برچسب:,| 20:24 |∞Weird∞||

"اگر به راهپیمایی ِ دور و درازی به بالای شیب ِ تند ِ کوهی می روی ،
بهتر است کوله پشتی ِ سنگین ات را همان پایین بگذاری ".
........................................
"ویتگنشتاین "


|شنبه 26 مهر 1393برچسب:,| 20:23 |∞Weird∞||

خواستن ما را می سوزاند و توانستن ما را خراب می کند، ولی دانستن وجود کم توان ما را به آرامشی پایدار می رساند.
رولان بارت


|شنبه 26 مهر 1393برچسب:,| 20:22 |∞Weird∞||

عمل در ذاتش خالی از ارزش است. همه چیز به این بستگی دارد که چه کسی آنرا انجام داده است. - نیچه،


|شنبه 26 مهر 1393برچسب:,| 20:20 |∞Weird∞||

ﺗﺮﺍﮊﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺷﯽ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺷﯽ
ﮔﺎﻫﯽ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﻡ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻡ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﻢ ﺗﺎ ﻫﯿﭻ ﭘﯿﻮﻧﺪﯼ ﺑﺎ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ
ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ...
آلبرکامو/


|شنبه 26 مهر 1393برچسب:,| 20:16 |∞Weird∞||

روز مرگم هرکه شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مست و خراب از می و انگور کنید
مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید
مست مست از همه جا حال خرابش بدهید
بر مزارم مگذارید بیاید واعظ
پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید
شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
روز مرگم وسط سینه من چاک زنید
اندرون دل من یک قلم تاک زنید
روی قبرم بنویسید وفادار برفت
آن جگر سوخته ی خسته از این دار برفت


|شنبه 26 مهر 1393برچسب:,| 1:16 |∞Weird∞||

رقص مو های تو را دیدم و آمد در یاد
هرچه را خوانده ام و یاد گرفتم از باد
غیر مو های تو چیزی به چنین زیبایی
نکند صحنه ی آموزش نابی ایجاد


|جمعه 25 مهر 1393برچسب:,| 2:48 |∞Weird∞||

دكارت‌ : ما قادر هستيم‌ مدعي‌ شويم‌ كه‌ جسم‌ وجود ندارد و همچنين‌ ادعا كنيم‌ كه‌ جهاني‌ نيز وجود ندارد... اما هرگز نمي‌توانيم‌ ادعا كنيم‌ كه‌ من‌ وجود ندارم‌. زيرا من‌ مي‌توانم‌ در حقيقت‌ ساير اشياء، شك‌ كنم‌.


|جمعه 25 مهر 1393برچسب:,| 1:50 |∞Weird∞||

و انسان تنها نشسته بود، غرقه در اندوه. حيوانات نزديكش نشستند و گفتند: "ما دوست نداريم تو را اينگونه غمگين ببينيم. هرچيز كه آرزو داري از ما بخواه."
انسان گفت: "مي‌خواهم تيزبين باشم."
كركس جواب داد: "بينايي من مال تو."
انسان گفت: "مي‌خواهم قوي‌دست باشم."
پلنگ گفت: "مانند من قدرتمند خواهي شد."
انسان گفت: "مي‌خواهم اسرار زمين را بدانم."
مار گفت: "نشانت خواهم داد."
و سپس تمام حيوانات هرچه داشتند به او دادند. وقتي انسان همه چيز را گرفت و رفت، جغد به بقيه گفت: "انسان خيلي چيزها مي‌داند و قادر است كارهاي زيادي انجام دهد. من مي‌ترسم!"
گوزن گفت: "ولي انسان هرچه آرزو داشت دارد، ديگر جاي اندوه و ترس نيست."
اما جغد جواب داد: "نه. حفره‌اي درون انسان ديدم. آنقدر عميق كه كسي را ياراي پر كردن آن نيست. اين همان چيزي است كه او را غمگين مي‌كند و مجبورش مي‌كند بخواهد. او آنقدر به خواستن ادامه مي‌دهد تا روزي هستي مي‌گويد: من تمام شده‌ام و ديگر چيزي ندارم پيشكش كنم!"

آخرالزمان //مل گيبسون


|پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:,| 16:35 |∞Weird∞||

در انتظارتو هم .....دیگر نیستم....
امید به آمدنت......
در گذر زمان.....پیر شد و مُرد.....


|پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:,| 16:29 |∞Weird∞||

شیرجه های نرفته ، گاهی کوفتگی های عجیبی به جا می گذارند .

سقوط //آلبرکامو


|پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:,| 2:16 |∞Weird∞||

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید


|پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:,| 2:14 |∞Weird∞||

بدان که جز با چشم دل نمی‌توان خوب ديد. آنچه اصل است، از ديده پنهان است.

شازده کوچولو برای اينکه به خاطر بسپارد، تکرار کرد:
"آنچه اصل است،‌ از ديده پنهان است. "

شازده کوچولو // آنتوان دوسنت اگزوپری


|چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:,| 15:42 |∞Weird∞||

 

کانـــدیدا، رأی آورد!

تابـــلو، نقاش را ثروتمند کرد!

شــــعرِ شاعر، به چند زبان ترجمه شد!

کـــارگردان، جایزه ها را درو کرد!

و هنوز سر همان چهار راه واکس می زند

کـــــــــودکی که همیشه بهترین "ســــــوژه" است!

|سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:,| 23:20 |∞Weird∞||

زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم
گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم
چونک من از دست شدم در ره من شیشه منه
ور بنهی پا بنهم هر چه بیابم شکنم
زانک دلم هر نفسی دنگ خیال تو بود
گر طربی در طربم گر حزنی در حزنم
تلخ کنی تلخ شوم لطف کنی لطف شوم
با تو خوش است ای صنم لب شکر خوش ذقنم
اصل تویی من چه کسم آینه‌ای در کف تو
هر چه نمایی بشوم آینه ممتحنم

بعضی ها با توصل به مغلطه میگن بیت اول اشاره به دنیاهای موازی دارد .
ولی شاعر منظور دیگر از این من ها دارد
به نقل از عبدالکریم سروش:
از نظر مولانا کسی که «من» دارد، به حقیقت یک من ندارد بلکه هر لحظه منی دارد، به قول او «هزاران من و ما» دارد و در غوغای این «من»هاست که خود را گم می‌کند
مولانا در مثنوی می‌آورد که عاشقی به در خانۀ معشوق رفت و در جواب معشوق که پرسید کیست، گفت “ من”، و با همین «من» گفتن سزاوار فراق شد، تا آنجا که «من»های او همه سوخت و دوباره بازگشت:
پخته گشت آن سوخته پس بازگشت/ باز گرد خانه انباز گشت
حلقه بر در زد به صد ترس و ادب /تا به نجهد بی‌ادب لفظی ز لب
بانگ زد یارش که بر در کیست آن/گفت بر در هم توی ای دل‌ستان
گفت اکنون چون منی ای من درآ/نیست گنجایی دو من را در سرا

اوشو مینویسد:
مگر اينكه خود را بشناسي
ارنه مجبوري با يك ((من)) زندگي کني
((من)) جانشين ((خود)) است
يك ((خود)) دروغين !
خود را نميشناسي
از اين رو ((خودي)) براي ((خود)) خلق مي كني.
اين ((خود)) يك خلق ذهني است.


|دو شنبه 21 مهر 1393برچسب:,| 3:26 |∞Weird∞||


در طول مدتی که شما دارید این نوشته را تا آخر میخوانید 50 میلیون از سلول های شما مرده و جایگزین شده است.


|یک شنبه 20 مهر 1393برچسب:,| 22:45 |∞Weird∞||

عکس های شگفت انگیزی که میبینید پل هایی است برای عبور امن حیوانات از بزرگراه ساخته شده است.
حدود 600 پل در کشور هلند برای این منظور ساخته شده است.


|یک شنبه 20 مهر 1393برچسب:,| 22:44 |∞Weird∞||

سحابی قلب در فاصلهه 7500 سال نوری از زمین


|یک شنبه 20 مهر 1393برچسب:,| 1:26 |∞Weird∞||

وقتی خودشم دلیل ناراحتیشو نمیدونه حرف نزن بغلش کن


|یک شنبه 20 مهر 1393برچسب:,| 1:25 |∞Weird∞||


هستی تورا در آغوش گرفته است
ستاره ها به تو چشمک میزنند
باد موهایت را نوازش میکند
ماه به چشم هایت زل میزند
تا تو پر شوی
غرق شوی
مست شوی


|یک شنبه 20 مهر 1393برچسب:,| 1:19 |∞Weird∞||

حق تعالی به بایزید گفت: یا بایزید، چه خواهی؟
گفت: خواهـــم که نخواهـــم.


|شنبه 19 مهر 1393برچسب:,| 21:17 |∞Weird∞||


|پنج شنبه 17 مهر 1393برچسب:,| 13:4 |∞Weird∞||

درون گرایی و برون گرایی !
کارل یونگ اولین کسی بود که از مفهوم <<درونگرایی>> و <<برونگرایی>> را مطرح کرد.
یونگ گفت که درونگرایی لزوما مترادف با خجالتی بودن نیست، درونگراها لزوما آدم‌های نیستند که در هنگام بودن در یک جمع احساس عدم امنیت بکنند، برونگراها هم لزوما آدم‌های دوست‌داشتنی اجتماعی یا کسانی که با دیگران همدردی می‌کنند، نیستند.
از نظر یونگ، چیزی که این دو گروه را از هم متمایز می‌کند این است که درونگراها از تعاملات اجتماعی خسته می‌شوند، در حالی که برونگراها وقتی تنها می‌مانند، مضطرب می‌شوند. درونگراها برای شارژ شدن مجدد به تنهایی نیاز دارند، در حالی که برونگراها از بودن در جمع است که انرژی می‌گیرند.
روانشناس‌های مدرن، یک دسته سوم هم بین درونگراها و برونگراها اضافه کرده‌اند، آدم‌های میان‌گرا. اینها کسانی هستند که خصوصیات هر دو دوسته را به صورت ترکیبی دارند.

از معروفترین درون گراها میتوان آلبرت انیشتین را نام برد.
"کسانی که با افکار خوب دمسازند هیچوقت تنها نیستند "
"یکنواختی و تنهایی یک زنگی آرام، ذهن خلاق را تحریک می‌کنند."
آیا برونگرایی و درونگرایی را می‌توان با دانش اعصاب یا نوروساینس هم توضیح داد؟ آیا می‌شود تفاوت ارگانیکی بین مغزهای برونگراها و درونگراها پیدا کرد؟

در سال ۲۰۱۲، رندی باکنر - استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد- متوجه شد که افراد درونگرا به طور کلی، قشر مغز یا کورتکس بزرگ‌تر و ضخیم‌تری در ناحیه پره‌فرونتال یا پیش‌پیشانی دارند.
اینجا قسمتی از مغز است که ساختار بسیار پیچیده‌ای دارد و تفکر انتزاعی در آن انجام می‌شود، در همین قسمت که تصمیم‌گیری‌ها ما انجام می‌شود.


|چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:,| 23:6 |∞Weird∞||

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید

معشوق همین جاست بیایید بیایید

معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار

در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید

هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید

ده بار از آن راه بدان خانه برفتید

یک بار از این خانه بر این بام برآیید

آن خانه لطیفست نشان‌هاش بگفتید

از خواجه آن خانه نشانی بنمایید

یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت

یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید

با این همه آن رنج شما گنج شما باد

افسوس که بر گنج شما پرده شمایید


|چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:,| 15:30 |∞Weird∞||

کسی که آرامش نهفته در تنهایی را چشیده باشد ، محال است که جذب غوغا و قهرمان های توخالی و مبتذل شود.


|دو شنبه 14 مهر 1393برچسب:,| 13:38 |∞Weird∞||


|دو شنبه 14 مهر 1393برچسب:,| 2:26 |∞Weird∞||

ﻫﻤﻪ ی ﻫﺴﺘﯽ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻁﻠﺐ ﭼﻴﺰ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺍی ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﮕﺮ ﺍﺑﺘﺬﺍﻝ ﺣﻴﺎﺕ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ ﺑﺨﺸﺪ...
کارل گوستاو یونگ


|یک شنبه 13 مهر 1393برچسب:,| 23:33 |∞Weird∞||

وقتی که من بمیرم !

اتم های من آماده بازگشت خواهند بود

من میخواهم دوباره گرد و غبار فضا بشم

 

باد مرا خواهد برد

مرا همه جا پخش خواهد کرد

مثل قاصذک ها در بهار

من دنیاهارا ملاقات خواهم کرد و قمرهای بیگانه را

 

این میتونه خیلی شاعرانه مضخرفی باشه

وقتی که باد مرا روی سانویچ تو فرود بیاورد


|یک شنبه 13 مهر 1393برچسب:,| 1:51 |∞Weird∞||


|شنبه 12 مهر 1393برچسب:,| 13:25 |∞Weird∞||

مطالعه کردن میتواند بطور جدی به نادانیتان صدمه زند


|شنبه 12 مهر 1393برچسب:,| 13:23 |∞Weird∞||

"دوباره به این نقطه نگاه کنید. همین جاست. خانه اینجاست. ما اینجاییم. تمام کسانی که دوستشان دارید٬ تمام کسانی که می شناسید٬ تمام کسانی که تابحال چیزی در موردشان شنیده اید٬ تمام کسانی که وجود داشته اند٬ زندگی شان را در اینجا سپری کرده اند. برآیند تمام خوشی ها و رنج های ما در همین نقطه جمع شده است. هزاران مذهب٬ ایدئولوژی و دکترین اقتصادی که آفرینندگانشان از صحت آنها کاملا مطمئن بوده اند٬ تمامی شکارچیان و صیادان٬ تمامی قهرمانان و بزدلان٬ تمامی آفرینندگان و ویران کنندگان تمدن٬ تمامی پادشاهان و رعایا٬ تمامی زوج های جوان عاشق٬ تمامی پدران و مادران٬ کودکان امیدوار٬ مخترعان و مکتشفان٬ تمامی معلمان اخلاق٬ تمامی سیاستمداران فاسد٬ تمامی «ابرستاره ها»٬ تمامی رهبران کبیر٬ تمامی قدیسان و گناهکاران در تاریخِ گونه ما٬ آنجا زیسته اند٬ در این ذره غبار که در فضای بیکران در مقابل اشعه خورشید شناور است.

زمین ذره ای خرد در مقابل عظمت جهان است. به رودهای خون که توسط امپراطوران و ژنرال ها بر زمین جاری شده٬ البته با عظمت و فاتحانه٬ بیاندیشید. این خونریزان٬ اربابان لحظاتی از قسمت کوچکی از این نقطه بوده اند. به بی رحمی های بی پایانی که ساکنان گوشه ای از این نقطه٬ توسط ساکنان گوشه دیگر (که از این فاصله نمیتوان آنها را از هم بازشناخت) متحمل شده اند بیاندیشید٬ چقدر اینان به کشتن یکریگر مشتاقند٬ چقدر با حرارت از یکدیگر متنفرند. تمامی شکوه و جلال ما٬ تمامی حس خود مهم بینی بی پایان ما٬ توهم اینکه ما دارای موقعیتی ممتاز در پهنه گیتی هستیم٬ به واسطه این عکس به چالش کشیده می شود. سیاره ما لکه ای گم شده در تاریکی کهکشانهاست.

در این تیرگی و عظمت بی پایان٬ هیچ نشانه ای از اینکه کمکی از جایی میرسد تا ما را از شر خودمان در امان نگاه دارد٬ دیده نمی شود. زمین تنها جای شناخته شده است که قابلیت زیست دارد. هیچ جایی نیست٬ حداقل در آینده نزدیک که گونه بشر بتواند به آنجا مهاجرت کند. مشاهدات٬ بله٬ استقرار٬ هنوز نه. خوشتان بیاید یا نه٬ زمین تنها جایی است که می توانیم روی پای مان بایستیم. گفته شده که فضانوردی تجربه ای است شخصیت ساز که فرد را فروتن می سازد. شاید هیچ تصویری بهتر از این٬ غرور ابلهانه و نابخردانه نوع بشر را در دنیای کوچکش به نمایش نگذارد. برای من٬ این تصویر تاکیدی است بر مسئولیت ما در جهت برخورد مهربانانه تر ما با یکدیگر٬ و سعی در گرامی داشتن و حفظ کردن این نقطه آبی کمرنگ٬ تنها خانه ای که تاکنون شناخته ایم. "


|جمعه 11 مهر 1393برچسب:,| 23:45 |∞Weird∞||

نیتروژن در دی ان ای ما

کلسیم در دندان های ما

آهن در خون ما

کربن در پای سیب ما

آب در بدن ما

همه در فضای خالی ستاره ها ساخته شده اند

* ما از ستارگانیم *


|پنج شنبه 10 مهر 1393برچسب:,| 15:22 |∞Weird∞||

در شب کوچک من ، افسوس

باد با برگ درختان میعادی دارد

در شب کوچک من دلهرهء ویرانیست

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی ؟

من غریبانه به این خوشبختی می نگرم

من به نومیدی خود معتادم

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

در شب اکنون چیزی می گذرد

ماه سرخست و مشوش

و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است

ابرها، همچون انبوه عزاداران

لحظهء باریدن را گوئی منتظرند

لحظه ای و پس از آن،هیج

پشت این پنجره شب دارد می لرزد

و زمین دارد

باز می ماند از چرخش

پشت این پنجره یک نامعلوم

نگران من و تست

ای سراپایت سبز

دستهایت را چون خاطره ای سوزان، در دستان عاشق من بگذار

و لبانت را چون حسی گرم از هستی

به نوازش لبهای عاشق من بسپار

باد ما را با خود خواهد برد

باد ما را با خود خواهد برد


|پنج شنبه 10 مهر 1393برچسب:,| 2:21 |∞Weird∞||


|پنج شنبه 10 مهر 1393برچسب:,| 1:19 |∞Weird∞||


|پنج شنبه 10 مهر 1393برچسب:,| 1:15 |∞Weird∞||


|چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:,| 20:35 |∞Weird∞||

میجنگیم اما نمیدانیم با کی یا چی
چرا تسلیم نمیشویم؟
چرا همیشه امیدواریم؟
هیچ در خروجی وجود ندارد و همه ی ما مغلوب دشمن نامرئی خواهیم شد
اما چیزی که اینجاست وقتی از درهای ورودی وارد شویم
میبینیم این دشمن نامرئی خود ماییم
زندگی تنها جدال میان نداهای درون ماست
ما همه ی انتخاب ها را از پیش کرده ایم
و تنها آمده ایم که ببینیم چه انتخاب کرده ایم
ما تنها نظاره گر هستیم و بس
ما هیچیم اما
کل را بر جزء حاکم است

دیالوگ هایی از فیلم متریکس

" همه ما کاری رو می کنیم که براش ساخته شدیم !

((کلید ساز)) "

"تو اینجا نیامدی که انتخاب کنی, تو قبلا انتخابت رو کردی ...
و حالا اینجایی تا سعی کنی که بفهمی چرا این انتخاب رو کردی!

(اوراکل خطاب به نئو) "


|چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:,| 17:24 |∞Weird∞||

چه میشود اگر هر چیزی که تا الان می‌دانستی دروغ بوده !
حتی تمام زندگیمان تنها یک دروغ و یک خیال بیش نبوده باشد؟

این جهان خواب است اندر ظن مه ایست
گر رود در خواب دستی، باک نیست

مگر اينكه خود را بشناسي
ارنه مجبوري با يك ((من)) زندگي کني
((من)) جانشين ((خود)) است
يك ((خود)) دروغين !
خود را نميشناسي
از اين رو ((خودي)) براي ((خود)) خلق مي كني.
اين ((خود)) يك خلق ذهني است.

چه میشود اگر هر چیزی که تا الان می‌دانستی دروغ بوده !
حتی تمام زندگیمان تنها یک دروغ و یک خیال بیش نبوده باشد؟

ورای فکر،گسترۀ عظیمی از شعور وجود دارد که فکر فقط بخشِ کوچکی از آن است...تمامی چیزهای به راستی مهم؛ مانند زیبایی، عشق، خلاقیت، شادی و آرامش درونی از ورای ذهن برمی خیزند.
اکهارت تله

به خواب دیدم که پروانه ای هستم که در اطراف می پرد، و از وجود انسانی خویش بی خبر. ناگهان از خواب بیدار شدم و خود را دیدم .اینک نمی دانم که من انسانی بودم که خواب پروانه ای دیدم و یا پروانه ای هستم که خواب می بیند و خود را انسان می پندارد؟!
چوانگتسی فیلسوف چینی
برخی او را نخستین آنارشیست جهان می‌دانند زیرا در گفته‌هایش از بی‌نیازی به دولت سخن رفته‌است.

مسیری به طول سه گام برای فرزند انسان : از تکه گوشتی بی ارزش تا آگاهی مطلق ! تا خدا

*********************
اشو در جایی میگوید : "مدت زندگي عرفاني «بايزيد» تنها سه روز بود: روز اول دنيا را ترك كرد، روز دوم آخرت را ترك كرد، و روز سوم خودش را ترك كرد... فقط سه گام پيش روي تو است: گام نخست هشيار شدن از اين كه دنيا چيزي نيست جز بازي و فرافكني‌هاي خود ما، گام دوم هشيار شدن از اين كه دنياي ديگر نيز چيزي نيست جز رؤياهاي سركوب‌شده‌ي ما كه در زمان آينده فرافكني شده‌اند، و در گام سوم، هنگامي كه هر دو دنيا كنار گذاشته شد تنها چيزي كه بر جاي مي‌ماند و بايد كنار گذاشته شود تو هستي"

نئو در قسمت اول هوشیار شد که دنیای پیرامونش توهمی بیش نیست.(گام نخست)
در قسمت دوم آگاه شد که دنیای دیگر نیز چیزی جز محلی برای رویا های سرکوب شده درجهان ماتریکس نیست چرا که آن جهان نیز بخش پنهانی از فرایند کنترل سیستم بود (گام دوم)
در قسمت سوم از آخرین زندان موجود آزاد شد .از آخرین اسارتگاه روحش: از خودش ! (گام سوم)
او سه گام برداشت تا از تکه گوشتی اسیر در دست سیستم ، به آگاهی مطلق ، به آزادی مطلق ، به نهایت ناشناختگی ، به خدا رسید !


|چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:,| 1:16 |∞Weird∞||



      de$ bY : Mr.skUll