∞Wonderland∞

کوشش درونی خردمندانه.. چیرگی بر عواطف است یعنی ازادی.. کوشش اشفته و نابینا گرفتاری در چنگ عواطف است یعنی بندگی.


|یک شنبه 20 ارديبهشت 1394برچسب:,| 2:36 |∞Weird∞||

برای موجودات کوچکی مانند ما، عظمت تنها از طریق عشق قابل دستیابی است.


|شنبه 19 ارديبهشت 1394برچسب:,| 17:5 |∞Weird∞||

تراژدی اینجاست که من و او می دانیم که دیگر هرگز یکدیگر را نمی بینیم. من هرگز انتظار ندارم که دوباره به کارل بپیوندم. اما نکته ی ارزشمند است این است که زمانی که ما با هم بودیم، برای نزدیک به بیست سال، سرزنده و با این درک زندگی کردیم که زندگی چقدر کوتاه و ارزشمند است.
ما هیچ وقت معنای مرگ را با وانمود کردن اینکه چیزی جز فراق نهایی نیست بی اهمیت نشمردیم... طوری که او با من رفتار می کرد، طوری که من با او رفتار می کردم، روشی که با آن از همدیگر و از خانواده ی خود مراقبت می کردیم، زمانی او زنده بود، اینگونه بود. این خیلی خیلی مهم تر از این ایده است که من او را به عنوان یک شخص ملاقات کنم.
من فکر نمی کنم دیگر هیچ وقت کارل را ببینم. اما من او را دیدم. ما همدیگر را دیدیم. ما همدیگر را در کیهان پیدا کردیم و این شگفت انگیز بود.
آن درویان (همسر #کارل_سیگن)


|شنبه 19 ارديبهشت 1394برچسب:,| 16:56 |∞Weird∞||

پیش از این هنگامی که می گفتم راه چاره را باید انتخاب کرد گفته ام ناقص بود: راه چاره را نباید و نمی توان "انتخاب" کرد، راه چاره را باید اختراع کرد، باید آفرید. و هر کس با آفریدن راه چارۀ خود در حقیقت خود را می آفریند. انسان هر روز باید خود را بیافریند.

ژان پل سارتر - ادبیات چیست؟


|شنبه 12 ارديبهشت 1394برچسب:,| 16:34 |∞Weird∞||

فهم ِ درست خویش ، دشوار است .

#ویتگنشتاین


|شنبه 12 ارديبهشت 1394برچسب:,| 16:26 |∞Weird∞||

این که زندگی مسأله دار است، به این معنی ست که زندگی ات
با شکل ِ زندگی جور نیست . تو باید زندگی را تغییر بدهی و با آن
شکل تطبیقش بدهی ، بعد مسأله حل می شود .

#ویتگنشتاین


|شنبه 12 ارديبهشت 1394برچسب:,| 16:22 |∞Weird∞||

زن: بگو آ.

مرد: آ

زن: مهربونتر، آ.

مرد: آ.

زن: آهسته تر، آ.

مرد: آ ...

زن: بگو آ، یه جوری که انگار میخوای بهم بگی دوستم داری.

مرد: آ. ...

زن: حالا یه آ تو دلت بگو، انگار که میخوای بهم بگی دوستم داری.

مرد: ...

زن: یه بار دیگه.

مرد: ...

زن: یه آ تو دلت بگو، انگار میخوای بهم بگی هیچوقت فراموشم نمیکنی.

مرد: ... ...

زن: حالا میخوام یه چیزی ازت بپرسم...یه چیز خیلی مهم... و میخوام تو دلت بهم جواب بدی.آماده ای؟

مرد: ...

زن: آ؟

مرد: ...

زن: ...

مرد: ...

- داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد- ماتئی ویسنی یک


|پنج شنبه 10 ارديبهشت 1394برچسب:,| 16:10 |∞Weird∞||

در سده های طولانی که از اندیشه ی فلسفی غربی می گذرد ، بسیاری از فیلسوفان اعلام می کردند که ما نمی توانیم بدانیم که آیا موردهای آگاهیمان، یعنی ابژه های جهان بیرون از ما(جهان خارجی) به راستی هستی مستقلی از ما (ذهن ما) دارند یا نه و باز نخواهیم دانست که به راستی این ابژه ها هیچ ارتباطی با تجربه های ما دارند یا نه، اگر به فرض دارند این ارتباط چه شکلی دارند.

فلسفه #دکارت در این مهمترین نکته، که آغازگاه بحث نیز هست، تا به پیشنهادهای فلسفی بالا می رسید ، متوقف میشد. یعنی با طرح این نکته که سوژه ی اندیشنده، چون می داند که می اندیشد، یعنی آگاه است که آگاه است، هست. دکارت اینجا می ایستد تا به فلسفه خردباورانه اش شکل دهد. من میتوانم به همه چیز شک کنم اما به خود شک چطور؟ پس خود شک وجود دارد و همچنین شک کننده که من هستم پس شعارش این میشود که من می اندیشم پس هستم. #هوسرل اینجا توقف نمی کند. به پیشنهاده بازمیگردیم: سوژه آگاه است که آگاه است. همین که او آگاهی یا دانایی خود را بررسی و تحلیل کند در میابد که این آگاهی فقط به این شکل می تواند وجود داشته باشد: آگاهی از چیزی است. آگاهی نمی تواند برای خودش وجود داشته باشد. همواره به گونه ای ضروری آگاهی است از چیزی بیرون خودش.

#ابژه (عینیت) در مقابل #سوبژه (ذهنیت) قرار میگیرد


|سه شنبه 1 ارديبهشت 1394برچسب:,| 21:53 |∞Weird∞||

برونو بائر می گفت: تاریخ تاکنون هیچ حقیقتی نیافریده بود که با آتش نقادی شعله ور نشود، اما والاترین حقیقت ها که اکنون ساخته - و به یاری نقادی ساخته است- یعنی انسان، آزادی و خودآگاهی دیگر به نقد درآمدنی نیست.


|سه شنبه 1 ارديبهشت 1394برچسب:,| 22:7 |∞Weird∞||



      de$ bY : Mr.skUll