∞Wonderland∞

ما از ابتدا دوستیم: غم و ترس و سرزمین مشترکی داریم، حتا خورشید را شریکیم. با هم سخن نمی گوییم، چرا که زیادی می دانیم؛ با هم در سکوتیم، دانش مان را به هم لبخند می زنیم. مگر تو نور آتشم نیستی؟ خواهر جانی جان آگاهی ام نیستی؟ در کنار هم همه چیز را آموختیم؛ در کنار هم بر فراز خویش به بالای خویش صعود کردن آموختیم و بی ابر لبخند زدن_ رو به پایین بی ابر لبخند زدن از چشمانی روشن و از مسافتی بسیار دوردست آنگاه که جبر و تدبیر و گناه زیر پاهای مان چون باران بخار می کنند.

فردریش نیچه - چنین گفت زرتشت


|شنبه 17 مهر 1395برچسب:,| 16:13 |∞Weird∞||

از هر آدمی به اندازه شعورش انتظار داشته باشید !
حداقل اینطوری کمتر عذاب می کشید... !
.
.
.


|سه شنبه 6 مهر 1395برچسب:,| 21:49 |∞Weird∞||

اگر انسانی بیش ازدیگران بداند، تنها می شود!

کارل گوستاو یونگ


|سه شنبه 6 مهر 1395برچسب:,| 21:41 |∞Weird∞||



      de$ bY : Mr.skUll