∞Wonderland∞

جهان هر کس به اندازه ی وسعت "فکر" اوست.


|یک شنبه 30 شهريور 1393برچسب:,| 21:33 |∞Weird∞||

اگر می‌خواهید فرزندانتان خلاق و باهوش شوند، برایشان داستان تخیلی بخوانید. اگر می‌خواهید که آنها بیشتر باهوش باشند، برایشان داستان تخیلی بیشتری بخوانید.

- آلبرت اینشتین


|یک شنبه 30 شهريور 1393برچسب:,| 21:32 |∞Weird∞||

اگر می‌خواهید فرزندانتان خلاق و باهوش شوند، برایشان داستان تخیلی بخوانید. اگر می‌خواهید که آنها بیشتر باهوش باشند، برایشان داستان تخیلی بیشتری بخوانید.


|یک شنبه 30 شهريور 1393برچسب:,| 21:9 |∞Weird∞||

نیهیلیسم / 5
البر کامو با سارتر در مورد پوچی دنیا ، بی معنی بودن جهان و تاریخ انسان با سارتر موافق است ولی سارتر مانند کامو درگیر مساله پوچی نبود
کامو با دیدن بی عدالتی ها و ستمگری ها بسیار در این مساله غرق شده بود ولی سارتر در هدف تحلیل این بی عدالتی ها و کشت و کشتار ها بود تا جایی که با کامو به مشکل برخورد ، مشکلی که از طرف کامو اغاز شد ، کامو مدعی بود که سارتر مساله کشت و کشتار کمونیست را توجیه می کند (توضیح این مشکل طولانی است ولی به طور کلی کامو معتقد بود مارکسیسم با دنیوی کردن مسیحیت و برداشتن خدا و نشاندن حرکت تاریخ جای ان ، مستقیما به مرگ ازادی و رعب و وحشت های استالینیسم انجامید و او سارتر را به جهت نزدیکتر شدن به کمونیسم سرزنش می کند)

(ولی از نظر من) اینطور نیست ، من خودم افکارم بیشتر شبیه سارتر است به این دلیل که سارتر را واقع بین تر میدانم ضمن اینکه به نظرم او ، ان تعریفی که از مساله آزادی داده بود را به خوبی درک می کرد
سارتر هر چیز را در وضعیت می سنجید ، (برای اثبات این ادعا مثلا می توانید نمایش نامه چرخدنده (دست های الوده) سارتر را مطالعه کنید) ولی کامو اینگونه نبود و کشت و کشتار را بدون در نظر گرفتن شرایط محکوم می کرد ، می توان گفت که انچه در سر کامو بود عبور از پوچی و رسیدن به نوعی ایده الیسم اخلاقی بود

البته این بدین معنا نیست که کامو مطلق گرا بود ، خیر ، اصلا یکی از جنبه های فلسفه نیهیلیسم نسبی گرایی است مثلا کامو در جایی می گوید:
"آزادی مطلق قائل شدن حق تسلط است برای کسی که از همه قوی تر است و این خود گویای نسبی گرایی و دید روشن بین کامو است "

در اخر بحث نیهیلیسم یک نکته را بگویم که این بحث بسیار طولانی و جای بحث زیادی دارد ولی انچه که شایسته بود را سعی کردم بنویسم و سعی می کنم بحث بعدی دیدگاه هیوم از علیت و رد علیت با استدلال های جالب او (نظر به همپهلویی و بهم پیوستگی و اصل تقدم زمانی و رابطه ضروری علیت) باشد و با این جمله ی زیبای کامو بحث را به پایان می رسانم:

"انسان وقتی که خدا را تابع قضاوت اخلاقی می کند ، او را در خود می کشد"

با سپاس / اهورا


|چهار شنبه 26 شهريور 1393برچسب:,| 1:38 |∞Weird∞||

نیهیلیسم 4
مساله دیگری که در پوچی باید بررسی شود این است که ایا در پوچی ارزش یا ارزش هایی وجود دارد ؟
جواب این سوال این است که بله ارزش ها وجود دارد
در پوچی ارزش ها با انکه مصنوع ادمی هستند ولی وجود دارد یعنی هیچ کدام از ارزش ها وجود فی نفسه ندارد بلکه مصنوع ادمی هستند
انسان افریننده ارزش هاست

ما وقتی می گوییم پاسخ سوال کامو در مورد اینکه ایا زندگی ارزش زیستن دارد چیست ؟ و وقتی زندگی را انتخاب می کنیم یعنی اینکه پاسخ مثبت به سوال کامو داده ایم در اینجا کامو می گوید که ما با پاسخ مثبت به این سوال اولین ارزش را پذیرفته ایم
یا وقتی می گوییم حال که همه چیز پوچ است پس می توان هر کاری را انجام داد و در جواب می گوییم خیر ، انچه که باید انجام داد در حیطه ازادی است یعنی ارزشی به نام ازادی را پذیرفته ایم ولی این ارزش ها همه مصنوع انسان است نه اینکه انطور که ادیان و یا دستگاه های فلسفی دیگر می گویند وجودی فی نفسه داشته باشند

دکارت می گفت من می اندیشم پس هستم این جمله معروف دکارت به اصل "می اندیشم یا کوژیتو" معروف است (1)
دکارت سعی می کند همه ی پیش داوری ها و پیش فرض ها را کنار بگذارد و با فلسفه به این اصل یقینی می رسد
همین جمله دکارت کلا شکل فلسفه را عوض می کند و از پس این جمله مکتب های اومانیسیتی بسیاری در امدند که اصالت را بر روی انسان گذاشتند

هایدگر می گفت من اضطراب دارم پس هستم یعنی به جهان فکر میکنم و حاصل این تفکر اضطرابی به من دست میدهد سارتر می گوید من تهوع دارم پس هستم به جهان فکر می کنم و اضطرابی به من دست می دهد و حاصل این تفکر چیزی نیست جز حالت تهوع نسبت به دنیا...
کامو می گوید من طغیان می کنم پس هستم یعنی به جهان فکر می کنم و حالت تهوع می گیرم و حاصل این حالت تهوع این است که در برابر جهان طغیان می کنم ، انسان از زمانی انسان شد که در مقابل خداوند طغیان کرد و میوه ممنوعه را خورد...

در پست بعد می گویم که کامو در برابر چه چیزی طغیان می کند و در فکرش نوعی ایده الیسم اخلاقی می گذرد که شخص خودم انرا قبول ندارم ولی هر کسی می تواند نظرات کامو را بپذیرد...
چون کامو کلی گویی می کند و به قول ژان پل سارتر بسیاری چیزها را مبهم می گذارد

 

******
(1) cogito ergo sum = می اندیشم پس هستم


|چهار شنبه 26 شهريور 1393برچسب:,| 1:38 |∞Weird∞||

نیهیلیسم (3) / خیام
یکی دیگر از مسائلی که دوست دارم در باب نیهیلیسم بنویسم این است که چه بزرگانی در جهان نیهیلیست بوده اند؟
اگر در تاریخ جهان مروری کنیم در هند باستان افرادی که معتقد به فلسفه پوچ گرایی بوده اند را زیاد می بینیم که نمونه بارز انها بهراسپی است (در تاریخ تمدن ویل دورانت پوچ گراهای هند را نوشته است ولی در حال حاضر اسامی دیگر افراد انها را فراموش کرده ام) ولی در ایران و غرب چه کسانی معتقد به پوچی بوده اند؟

بدون شک سرآمد همه ی پوچ گرایان ایران حکیم عمر خیام است
هدایت در کتاب رباعیات خیام که شاید بتوان گفت بهترین تحلیل و تفسیر تاریخی و فلسفی از خیام نوشته است می گوید:
((اغلب شعرای ایران بدبین بوده اند ولی اغلب بدبینی انان وابستگی مستقیم با حس شهوات تند و ناکام انان دارد ولی در نزد خیام بدبینی یک جنبه ی عالی و فلسفی دارد و ماه رویان را تنها به جنبه ی تکمیل عیش و تزیین مجالس خودش میداند و اغلب اهمیت شراب بر زن غلبه میکند ، وجود زن و ساقی یک نوع سرچشمه ی کیف و لذات عالی هستند ، هیچ کدام را به عرش نمیرساند و مقام جداگانه ای ندارند))
(هدایت - رباعیات خیام - ص 37)

نیهیلیستی ترین شعر خیام از دیدگاه هدایت :
یک قطره اب بود و با دریا شد / یک ذره خاک با زمین یکتا شد
امد شدن تو اندر این دنیا چیست؟ / امد "مگسی" پدید و ناپیدا شد

یعنی ارزش انسان را چیزی بیش از مگس نمی داند
******************
من برای مثال اشعاری دیگری از خیام را می اورم :

دنيا ديدی و هر چه ديدی هيچ است/ وآن نيز که گفتی و شنيدی هيچ است
سـرتاسـر آفـاق دویـدی هیـچ است / وآن نيز که در خانه خزيدی هيچ است
******************
ای بی خبران شکل مجسم هیچ است/واین طارم نه سپهر ارقم هیچ است
خوش باش که در نشیمن کون و فساد/وابسته ی یک دمیم و ان هم هیچ است
******************
دوران جهان بی می و ساقی هیچ است/بی زمزمه ی ساز عراقی هیچ است
هر چند به احوال جهان می نگرم/حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است
******************
چون نیست ز هر چه هست جز باد به دست
چون هست به هر چه هست نقصان و شکست
انگار که هر چه هست در عالم نیست
پندار که هر چه نیست در عالم هست
******************

یا مثلا در بسیاری موارد مادی گرایی و لذت گرایی خود را واضح نشان می دهد او در نوروز نامه می نویسد :
((هیچ چیز در تن مردم نافع تر از شراب نیست ، خاصه شراب انگوری تلخ و صافی ، خاصیتش ان است که غم را ببرد و دل را خرم کند))

و در رباعیاتش می بینیم که می گوید:
می نوش ز دلت کثرت وقلت ببرد
و اندیشه هفتاد و دو ملت ببرد

رباعیاتی که نشان از مادی گرایی و لذت گرایی او هستند زیاد است ولی برای مثال تک بیت هایی را می اورم:

خاکی به زیر پای هر نادانی است
زلف صنمی و چهره ی جانانی است
******************
این دسته که بر گردن او می بینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است
******************
جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست
می خور که چنین فسانه ها کوته نیست

و این لذت گرایی را تا اخر عمر خود حفظ می کند مثلا در جایی می گوید:

پیمانه عمر من به هفتاد رسید
این دم نکنم نشاط کی خواهم کرد؟


|چهار شنبه 26 شهريور 1393برچسب:,| 1:37 |∞Weird∞||

بسیاری از دوستان بارها خواسته اند در مورد نیهیلیسم و پوچی بدانند
اصلا پوچی چیست ؟ ایا جهان پوچ است ؟ یا چیز دیگریست که پوچ است ؟
چرا اوج تفکر قرن بیستم به پوچگرایی کامو ختم می شود؟
ولی با این حال چرا بسیاری از متفکران پوچ گرا نیستند؟
چرا کامو در انتهای نهضت دو هزار ساله فکری انسان می گوید تنها سوالی که در فلسفه باید پرسید این است که ایا زندگی ارزش زیستن را دارد؟

پوچ گرایی یا نیهیلیسم:
البر کامو در کتاب افسانه سیزیف می گوید :
تنها یک مساله واقعی جدی فلسفی وجود دارد : خودکشی
قضاوت در این باره که ایا زندگی ارزش زیستن دارد یا خیر؟ این است پاسخ به پرسش بنیادین فلسفه
برای اینکه بهتر کامو را بفهمیم باید دانست که کامو را باید با این پیش فرض بشناسید که انسان در طول تاریخ ، در زندگی خود و در همه ی اعصار تنها و تنها به دنبال یک چیز بوده است ؟ "معنا دار کردن زندگی"
انسان فقط می خواهد بفهمد که واقعیت زندگی ادمی یک امر معقول و دارای غایت و هدف است یا اگر بهتر بخواهم بگویم انسان می خواهد مطمئن شود که خودش بخشی از یک فرایند معقول و هدفمند است
شاید از این جنبه تمام رهبران بزرگ دینی و مذهبی و فلاسفه بزرگی که امدند کارشان قابل تامل باشد ولی مساله اینجاست که هر کدام انها ، هر ایین و مذهب و دستاوردی که داشتند قابل نقد است و با بررسی دستاورد همه ی انها اشکار می شود که ناقص هستند و همه ی انها در مقابل نقد شکست می خورند
اینجاست که "احساس پوچی پیدا می شود"
پس معلوم می شود که جهان پوچ نیست ، جهان هرگز پوچ نیست ان چیز که پوچ است ، ان چیز که پوچی را پدید می اورد تقابل انسان با جهان است
خود کامو می گوید :
"پوچی از این تقابل بین خواسته های انسان و سکوت غیرعقلانی
عالم پیدا می شود"

این احساس پوچی ممکن است از طریق تفکر نسبت به طبیعت و غیر عقلانی بودن بسیاری چیزها ، یا ممکن است از طریق تفکر به مرگ و اینکه مرگ نقطه پایان است و یا بیهودگی زندگی و روال عادی و روزمرگی و... بوجود اید
کامو در کالیگولا گفته بود که انسان نمی تواند با پوچی کنار بیاید
و به دنبال معنی می گردد در واقع انسان نمی تواند بدون معنی زندگی کند

جالب این است که کامو نه خودکشی را قبول دارد و نه گریختن از واقعیت را ، کامو معتقد است که باید با واقعیت روبه رو شد ، واقعیت پوچی را دید و در عین حال با اگاهی به این پوچی زیست و جالب انکه باید با ازادی زیست (معنای ازادی هم در بحث اگزیستنسیالیسم گفتم که با خود مسئولیت و دلهره به همراه می اورد)

حال اگر همه چیز بی ارزش می باشد همه چیز پوچ است همه چیز ....
خوب پس انسان می تواند به راحتی بکشد و بسوزاند و از بین ببرد و... چرا ما (کسی مثل من) که نیهیلیست هستیم چنین جنایاتی را انجام نمی دهیم و نباید انجام دهیم؟ چگونه ما باید در مقابل دنیا طغیان کنیم ؟
ایا هر کدام از ما (یعنی افراد نیهیلیسم) ارزش را قبول داریم یا اینکه هیچ ارزشی ، یا اینکه همه ی ارزش ها را باید کوبید ؟؟؟
این سوالیست که در پست بعدی پاسخ انرا می دهم

پ.ن :
جمله "من طغیان می کنم پس هستم" را حتما توضیح خواهم داد
در مورد سوال دیگر کامو که ایا قدیس بیخدا هم داریم ؟ و جوابی که در قبال این سوال عظمت انسان را به تصویر می کشد ، یا در مورد انواع مختلف پوچ گراها ، یا در مورد نقطه اختلاف کامو با اگزیستنسیالیست ها بخصوص سارتر و نقطه اشتراک کامو با کسی مثل نیچه هم بعدا می نویسم

تابوی جیغ ادوراد مونش

با سپاس / اهورا


|چهار شنبه 26 شهريور 1393برچسب:,| 1:37 |∞Weird∞||

i wish that you were here

or i were there

or we were together anywhere


|یک شنبه 23 شهريور 1393برچسب:,| 14:20 |∞Weird∞||

کاشکی دنیا یادش بره مارو...


|یک شنبه 23 شهريور 1393برچسب:,| 13:8 |∞Weird∞||

 

مرا دوست بدار !
به سان
گذر از یک سمت خیابان
به سمتی دیگر،

اول به من نگاه کن
بعد به من نگاه کن
بعد باز هم مرا نگاه کن.


|شنبه 22 شهريور 1393برچسب:,| 18:17 |∞Weird∞||



      de$ bY : Mr.skUll