بدیهی است که افرادِ بشر نمیتوانند از طبیعتِ بشری فراتر بروند؛ در همهی اندیشههای ما همیشه یک جنبهی ذهنی وجود خواهد داشت، وگرچه این جنبه منحصر باشد به علاقهای که جهتِ توجّه ما را تعیین میکند. اما «فلسفهی علمی» بیش از همهی اشتغالاتِ دیگرِ انسان، به عینیّت نزدیک میشود، و لذا نزدیکترین و ثابتترین مناسبتی را که حصولش امکان داشته باشد میان ما و جهانِ خارج برقرار میکند. برای ذهن بدوی هرچیزی یا دوست است یا دشمن؛ اما تجربه نشان داده است که دوستی و دشمنی تصوراتی نیستند که به... وسیلهی آنها بتوان جهان را شناخت. فلسفهی علمی، گرچه هنوز در مرحلهی زایش است، نسبت به عقاید یا تخیلات دورانهای پیش از علم، اندیشه را در مرحلهی بالاتری نشان میدهد و مانندِ هر کوششی که فراتر رفتن از خویش صورت گرفته باشد، نتیجهی آن وسعت میدان دید و دریافت خواهد بود. فلسفهی تکاملی با آن که به واقعیاتِ مشخص علمی تکیه میکند یک فلسفهی علمیِ حقیقی نیست، زیرا که گرفتارِ زمان و تصوراتِ اخلاقی و امور دنیوی و سرنوشت بشری است. فلسفهی علمیِ حقیقی، فروتنتر از این و پارهپارهتر از این و کوشاتر از این خواهد بود، و برای فریفتن و دادن امیدهای دروغین، اینقدر زرق و برق به خود نخواهد بست و تجمل نخواهد کرد و به سرنوشت و تقدیر بشر کمتر اعتنا خواهد نمود، و برای پذیرفتنِ همین جهان، بیشتر توانایی خواهد داشت. برتراند راسل
نظرات شما عزیزان:
عرفان و منطق
de$ bY : Mr.skUll |